با زیر سوال بردن، بازخواست، سرزنش و توبیخ، در کودکتان دادکاه درونی، ایجاد نکنید!

اگر فرزندتان را زیر سوال ببرید، بازخواست کنید، سرزنش، توبیخ و تنبیه کنید، در درون او دادگاهی به وجود می آورید که تا پایان عمرش، همواره فرزندتان را به محکمه درونی خواهد کشید و او را محکوم و رنجیده خاطر خواهد ساخت! پس مراقب باشید!

در آغوش گرفتن و بوسیدن

از ابتدای کودکی تا پایان زندگی، همواره فرزندتان را با محبت بسیار در آغوش بگیرید و با رعایت اصول بهداشتی و در نظر گرفتن میل او، صورت فرزند خویش را ببوسید!


نکته دوم: پرهیز از ترسانیدن

هرگز بچه ها را نترسانید که به ذهن و احساسات آنان، آسیب جدی وارد می کند و تا پایان عمر، آنها را به اسارت ترسهایشان در می آورد.

ذهن و احساسات کودک خود را درست نگارش و برنامه نویسی کنید!

پدر و مادر گرامی! نگارش ذهن و برنامه نویسی احساس کودک، در اختیار شما نهاده شده است، ذهن و احساس بچه ها، ضبط صوتی عالی و تصویربرداری بسیار دقیق است؛ با تکرار یک سخن یا رفتار یا با ایجاد محیط پر محبت یا پر از تنش، ذهن و احساس کودک شما شکل می گیرد و تا پایان عمرش، جهان را از آن دریچه می نگرد و احساس می کند، پس خیلی خیلی مواظب پایه ریزی ذهن و احساس فرزندتان باشید!

تذکرات آگاهی بخش

  1. صلح جهانی در گرو صلح درونی و خانوادگی

    اگر می خواهید برای صلح جهانی گامی بردارید، بکوشید در درون خود و در میان خانواده خود، صلح و آرامش ایجاد کنید و با خود، همسر و فرزند خود، مهربان باشید!

  2. سلامت دوران کودکی، عامل سلامت جامعه بشری

  3. اگر دوران کودکی مناسبی برای کودکان فراهم آوریم ، بدون تردید آینده مناسبی برای جهان انسانیت فراهم کرده ایم، بکوشیم با تربیت صحیح فرزند خویش در بهتر شدن آینده جهان، سهیم باشیم!

  4. نجات کودکان، نجات انسان ها و انسانیت اگر می خواهیم جهان را از وضعیت نابهنجار کنونی برهانیم وانسان ها را از رنج نجات بخشیم، باید نجات جهان بشریت را از نجات کودکان از وضعیت نابهنجار روانی عاطفی کنونی آغاز کنیم!

  1. جایگاه زیر بنایی خانه و والدین:

    انسان در مهد کودک، مدرسه، دبیرستان و دانشگاه ها مطالبی را می آموزد، ولی تعلیم و تربیت اساسی و شکل گیری شخصیت هر انسان، در خانه و توسط پدر و مادر، در دوران نخست و اولیه زندگی صورت می پذیرد .

  2. ضرورت آموختن روش تعلیم و تربیت کودک:

    مهمترین وظیفه و رسالت پدر و مادر، تعلیم و تربیت و رشد و شکوفایی فرزندان است. مبادا بپنداریم که ما این کار بزرگ آشنا هستیم و آن را بلد هستیم!! برای آن که به اسم تربیت فرزند، به آنان ضربه و آسیب جبران ناپذیری وارد نکنیم، باید حداقل پنجاه ساعت آموزش ببینیم! و ده ها کتاب مطالعه کنیم! از آموختن روش صحیح پرورش فرزند غفلت مورزید!

  3. ضرورت توجه و اهتمام بیشتر به امور روانی و روحی کودک:

    توجه و اهمیت دادن به غذا، استراحت، پوشاک، بهداشت، ورزش و وضعیت تحصیلی بسیار مهم و نیکو است اما بیشتر از آن باید به بهداشت، سلامت روانی و حفظ و شادابی و نشاط، پرورش شخصیت و تعالی معنوی روح او توجه و اهتمام داشته باشیم.

  4. سال های نخست زندگی، زیربنای ساختار:

    هفت سال نخست زندگی، پایه، اساس و زیربنای زندگی هر انسان تا پایان عمر است، پس در آن مدت، خیلی مراقب برخورد، رفتار و گفتار خود با کودک و نزد کودک باشیم!!

  5. شکل گیری شخصیت کودک با نگاه، گفتار و رفتار والدین:

    مواظب ومراقب همه نگاه ها، گفتارها و رفتارهای خود با کودکانتان باشید، چرا که شخصیت، منش، آینده، نگاه، گفتار و رفتارهای آنان نسبت به خودشان، بازتاب و انعکاس برخوردهای شما با اوست!

  6. توجه به امور کودک:

    به هیچ یک از امور کودکتان همانند: خنده، گریه، پرسش، بهانه گیری و دیگر امور فرزندتان به ویژه در سال های نخست، بی توجهی نکنید، و جای او را مرتب بررسی کنید و نسبت به سیر بودن او دقت داشته باشید، فرگاه به سراغ شما آمد، کارتان را متوقف کنید و به او و درخواست او توجه کنید، تا به ضعف اعتماد به نفس، مبتلا نشود!!

  7. نگارش و برنامه نویسی درست ذهن و احساسات کودک:

    نگارش ذهن و برنامه نویسی احساس کودک، در اختیار شما نهاده شده است، ذهن و احساس بچه ها، ضبط صوتی عالی و تصویربرداری بسیار دقیق است؛ با تکرار یک سخن یا رفتار یا با ایجاد محیط پر محبت یا پر از تنش، ذهن و احساس کودک شما شکل می گیرد و تا پایان عمرش، جهان را از آن دریچه می نگرد و احساس می کند، پس خیلی خیلی مواظب پایه ریزی ذهن و احساس فرزندتان باشید!

     

امنیت عاطفی و روانی، عامل رشد و بالندگی کودک

مقاله میهمان:

تحقیقات بسیار زیادی انجام شده است که نشان می دهد کودکی که امنیت دارد تقریبا از هر نظر بهتر از کودکی رشد می کند که احساس امنیت ندارد محقین این کودکان را "کودک ایمن" نامیده اند. متاسفانه تعداد زیادی از کودکان در سالهای طفولیت فاقد امنیت عاطفی هستند. حتی در خانواده های با ثبات، خوشبخت و طبقه متوسط، یک سوم تمام کودکان فاقد امنیت می باشند بحث  آغاز  قبل ازبه علایم و نشانه های کودک ایمن و نا ایمن توجه کنید:

1.کودک دارای امنیت عاطفی به شما نمی چسبد، ولی از طرف دیگر در برابر تماس، اگر شما شروع کننده آن باشید، مقاومت نمی کند.

2.کودک دارای احساس امنیت، اگر پس از مدتی غیبت دوباره نزد او بیایید، با روی باز شما را می پذیرد و اگر ناراحت باشد، حضور و تماس با شما او را آرام می کند. چنین کودکی همیشه شما را به یک غریبه ترجیح می دهد.  ولی کودک فاقد امنیت عاطفی معمولا از تماس با مادر خود، بخصوص اگر پس از مدتی غیبت او را دیده باشد، اجتناب می کند. کودکی که از این هم احساس امنیت کمتری داشته باشد، هنگام جدایی از مادر، بسیار آشفته می شود و برای مادر غیر ممکن است که وقتی باز می گردد بتواند کودک را آرام کند. چنین کودکی حتی ممکن است هنگام بازگشت مادرش عصبانی هم بشود و در مقابل تلاش برای آرام کردن، چه از سوی مادر و چه از سوی یک فرد بیگانه، مقاومت می کند. یک کودک شدیدا نا ایمن ممکن است وحشت زده و آشفته باشد و دوست ندارد به کسی نزدیک شود، هرگز تماس چشمی برقرار نمی کند و هرگز ابراز احساسات نمی کند.

3.کودکان ایمن وسعت توجه بیشتری در بازی دارند، در تلاش برای یافتن راه حل کارهایی که ابزار در آنها دخالت دارد، اعتماد به نفس بیشتری دارند و غالبا به راحتی از مادر خود به عنوان منبع کمک و حلال مشکلات استفاده می کنند. در سن هجده تا سی ماهگی، کودکان ایمن حالت رشد یافته تر و پیچیده تری در بازی کردن دارند.

4. کودکان ایمن، اجتماعی تر، از نظر عقلی جلوتر و از نظر درک جهان، بهتر از دوستان نا ایمن خود هستند.  کودکان ایمن در سن پیش دبستانی، تعامل سریعتر و روانتری با یک بزرگسال بیگانه مثل معلم برقرار می کنند.

در برابر، کودکان نا ایمن اختلالات رفتاری خیلی بیشتری مثل کج خلقی و رفتار پرخاشگرانه از خود نشان می دهند. این گونه کودکان به دیگران می چسبند و طالب توجه اند، در مدرسه رفتار خوبی ندارند و با شیطنت و خرابکاری، توجه دیگران را جلب می کنند.

5.کودکان ایمن، همدلی بیشتری با سایر بچه ها و بزرگترها نشان می دهند. آنها از ناراحتی سایر مردم لذت نمی برند در حالی که کودکان ناایمن به ناراحتی دیگران می خندند.

6.در حدود سن چهار و  پنج سالگی، کودکان دارای امنیت عاطفی از نظر رویکرد انعطاف پذیر به زندگی و کاردانی، برتر از کودکان ناایمن هستند و عزت نفس آنها در همان سن نیز بسیار بیشتر است. در سن پنج و شش سالگی نیز کودکان ایمن رفتار دوستانه تری دارند و نزد همسالان خود از محبوبیت بیشتری برخوردارند.

آثار ایجاد امنیت عاطفی برای کودک

سلامت روانی کودک اجازه می دهد تا بچه ها خوب تفکر نمایند، پیشرفت اجتماعی داشته و ضمن داشتن خلاقیت که لازمه آن تشویق و کمک پدر و مادر می باشد، مهارت های جدید را به خوبی بیاموزند. علاوه بر این ها داشتن دوستان خوب و شنیدن کلمات و جمله های تشویق آمیز از جانب بزرگسالان برای کمک به پیشبرد اعتماد به نفس و ایجاد عزت نفس مهم بوده و نگرش او را نسبت به زندگی بهبود می بخشد. پس از هر نظر به نفع شماست که در کودک احساس امنیت و دلبستگی مطمئن نسبت به خود ایجاد کنید.  
نخستین شرط تامین سلامت روانی کودک یا نوجوان، احساس امنیت روانی است . الگوهای رفتاری معینی برای والدین وجود دارند که سبب ایجاد امنیت عاطفی می شوند که به آنها اشاره می شود و شما می توانید از این الگوها تبعیت کنید.


راهکارهای تامین امنیت روانی در کودکان


1.تلاش برای شناخت نیازهای روانی و عاطفی:  برای پدر و مادر شناخت نیازهای جسمی فرزندان شان آسان است. مثل: تغذیه، تهیه لباس های گرم و خنک به هنگام سرما و گرما و تنظیم ساعت های خواب درزمان مناسب. ولی نیاز های روحی و احساسی کودک ممکن است مشخص نباشد. مهم‌ترین عامل ایجاد امنیت روانی، توجه به نیازهای روانی کودک و تأمین آن‌ها است. اگر نیازهای روانی کودک شناخته و تأمین نشوند، آسیب‌های جبران ناپذیری بر او وارد می‌شود . بنابر این شناخت نیازهای کودک از بدو تشکیل نطفه برای ایجاد فضای امن و بدون اضطراب در دوران جنینی و پس از آن یعنی فضای مناسب در دوران شیرخواری از اهمیت خاصی برخوردار است.
2. انطباق رفتار خود با کودک: والدینی کودکان دارای امنیت عاطفی دارند که رفتار خود را با رفتار کودک منطبق می کنند، یا به عبارت دیگر از آهنگ رفتار و اعمال کودک تبعیت می کنند. همچنین به نظر می رسد والدین این گونه اطفال از نظر عاطفی با کودکان خود دوستانه تر رفتار می کنند؛ آنها بیشتر لبخند می زنند، بیشتر از آهنگ گفتار خود استفاده می کنند و صدای خود را به شکلی گویاتر به کار می برند. آنها بیشتر کودکان خود را لمس می کنند و در آغوش می گیرند.

در برابر، مادران اطفال نا ایمن از نظر روانشناختی "غیر قابل دسترس" خوانده می شوند. این مادران ممکن است افسرده باشند، از تماس با اطفال خود در ماههای اول زندگی بیزارند و تمایلی به توجه کردن به اطفال خود ندارند و حتی شاید آنها را نپذیرند و از آنها دوری کنند. بنابراین اگر پس از تولد کودک دچار نوعی از اندوه، افسردگی یا عدم تمایل و علاقه کافی به فرزندتان شده اید، بهتر است هر چه زودتر در صدد رفع آن برآئید. از همسر، دوستان و کارشناسان متخصص در این زمینه کمک بخواهید.

3. ایجاد فضای امن در خانه: تعلیم و تربیت کودک یا نوجوان باید در یک محیط امن صورت پذیرد و بدون احساس آرامش و امنیت، تمام تلاش‌ها و اقدامات تربیتی، عقیم و بی‌اثر خواهد بود.  از این رو تمام تلاش پدر و مادر مسئول باید بر این اصل مبتنی باشد که فضای خانه و خانواده سرشار از امنیت و آرامش باشد.  هر یک از اعضای خانواده شما به‌ویژه فرزند یا فرزندان شما باید در خانه احساس امنیت روانی کنند، به خانواده احساس وابستگی و تعلق نمایند و کانون خانواده را بهترین و امن‌ترین محل بدانند. 

اعتماد کودکتان را جلب کنید؛ اگر فرزند شما کار نادرستی انجام داد، هیچ‌گاه به او نگوئید: « دوستت ندارم» ، « تو دیگر پسر یا دختر من نیستی»  یا « من دیگر مادر یا پدر تو نیستم»  این‌گونه برخوردها و بیان این گونه جمله‌ها هیچ کمکی به اصلاح رفتار کودک شما نمی‌کنند؛ بلکه موجب سرخوردگی او شده، امنیت روانی او را مختل کرده در نتیجه سلامت روانی او را به خطر می‌اندازد . در مقابل می‌توانید در فضای محرمانه و صمیمانه و با دلیل، نادرستی آن رفتار را برای کودک توضیح دهید و به‌ طور مشخص بگوئید:  « من این رفتار خاص را دوست ندارم و دلیل آن هم این است»

در هر حال همواره توصیه می‌شود بین خود و کودکتان فضائی ایجاد کنید تا کودک بتواند آزادانه، احساسات، افکار، اضطراب‌ها و نگرانی‌های خود را بدون احساس ترس از طرد شدن، با شما در میان گذارد.

4. پاسداری از حرمت و عزت نفس کودک: همواره عزت نفس و کرامت انسانی کودک را حفظ کنید. یکی از دلایل احتیاج انسان به خانواده این است که خانواده ضمن تامین نیازهای روانی و عاطفی فرد، کانونی آرامش بخش برای انسان محسوب می‌شود . در بررسی علل ناهنجاری‌های رفتاری کودکان معمولاً ملاحظه می‌شود این کودکان اغلب احساس ناامنی، تنهائی، بی‌دفاعی و بی‌پناهی می‌کنند . بنابراین ایجاد امنیت عاطفی و روانی به منزله بهترین و مقدماتی‌ترین راه حل و درمان برای آن‌ها به‌شمار می‌رود. بنابراین بدانید که رشد متعادل و سالم بر اثر احساس امنیت روانی تحقق می‌یابد و امنیت روانی به دنبال تامین نیازهای کودک و نوجوان در گستره حیات حاصل می‌شود. همواره اعتماد و عزت نفس کودکان را پرورش دهید چون رشد و بالندگی در فضائی که دارای فشار روانی و عوامل تهدید کننده است تحقق نمی‌یابد.

5.برخورد مثبت و تایید و تحسین گرایانه با کودک: هنگامی‌که با کودک روبه‌رو می‌شوید سعی کنید با او برخورد مثبت داشته باشید از کلمه‌ها و عبارت‌های تاییدی، تحسین کننده و تشویق آمیز استفاده کنید و به دنبال نقاط مثبت او باشید نه عیب‌جوئی و ایراد گرفتن از او
نکته شایان توجه این است که در بدترین انسان‌ها، آن قدر خوبی هست و در بهترین انسان‌ها آن‌ قدر بدی هست که از چشم ما پنهان مانده‌اند. لذا شایسته نیست در جستجوی خطاهای کودک یا نوجوان باشید. زیرا که: (هر کس از ظن خود شد یار من) قضاوت‌ها در اکثر موارد پایه‌های ارزشی دارند. بنابراین: همواره با برخورد مثبت با کودک یا نوجوان به او نزدیک شوید و سعی کنید با نگرش مثبت توانائی‌های او را مورد توجه قرار دهید.

به هر بهانه، کودک را تشویق کنید، نکات مثبت او را ببینید و یادآور شوید، دانائی‌های او را مد نظر داشته باشید و همواره از سرزنش کردن و خجالت دادن او پرهیز کنید. زیرا تشویق، اولین قدم های کودک و یا توانایی او برای یادگیری یک بازی جدید را سرعت می بخشد. به آن ها برای علاقه مند شدن به کشف و یادگیری محیطشان کمک می کند. بگذارید بچه ها در محیطی امن که صدمه ای به آن ها وارد نشود بازی کنند و چیزهای جدید کشف نمایند. گاه گاهی با لبخند زدن و صحبت کردن به آن ها اطمینان ببخشید. بعضی وقت ها در فعالیت های آن ها شرکت کنید و با آن ها همبازی شوید. هیچ لذتی برای یک کودک بیشتر از کشتی گرفتن با پدر و یا مهمان بازی کردن با مادر نیست. توجه شما در بوجود آوردن اعتماد به نفس و خود باوری آنها موثر می باشد.
زمانی‌که کودک رفتار نامطلوبی از خود بروز می‌دهد (هنگام صرف صبحانه، لیوان چای را می‌ریزد یا هنگام حمل گلدانی، آن را می‌اندازد) از تنبیه کردن و سرزنش کردن او جداً خودداری کنید،  به او توهین نکنید، حرف‌های زشت نزنید، نفرین نکنید، یا به او نگوئید:  «تو دیگر بچه من نیستی!!» زیرا که او «بزرگ هم نیست!!»  این‌گونه برخوردها و گفتن این نوع جمله‌ها موجب پیدایش اضطراب و فشار روانی در درون کورک می‌شود که بعداً به شکل ناهنجاری‌های رفتاری ظاهر می‌گردد. به‌جای همه این حرف‌ها و برخورد نامطلوب، به او بگوئید : همه ما گاهی اشتباه می‌کنیم، می‌دانم تو قصدی نداشته‌ای و با طرح سؤال یا سؤال‌هائی ساده، دلیل انجام آن رفتار نامطلوب را جویا شوید: « پسرم می‌توانی بگوئی چرا آن کار را انجام داری؟» ، « پسرم یا  دخترم ممکن است بگوئی چطور شد که آن رفتار را کردی؟»

  همواره این نکته را به خاطر بسپارید که « خود مسئله، یک طرف و شیوه برخورد با مسئله، طرف دیگر قرار دارد».  مفهوم این جمله این است که با یک مسئله واحد می‌توان به طرق گوناگون برخورد کرد که هر کدام پیامدهای متفاوتی را به دنبال خواهد داشت.  یک مادر یا پدر توانا و دانا کسی است که هنگام بروز یک مسئله، با شکیبائی و متانت به دنبال روش برخورد مطلوب و درست باشد. چه بسا که یک برخورد مطلوب با مسئله در یک فضای صمیمانه و محرمانه (مانند طرح یک سؤال، فارغ از هرگونه پیش‌داوری) به حل شدن مسئله منجر شود. اجازه دهید برخورد شما با کودک، خوشایند باشد و یک خاطره مطلوب ایجاد کند. اجازه دهید دیدار شما برای کودک ”آرامش بخش“ باشد نه ”اضطراب آفرین“.
6.  برقراری و تداوم ارتباط عاطفی و کلامی:
تحقیقات متعدد نشان داده‌اند که بین اعضای خانواده هر چه ارتباط کلامی و پیوند عاطفی بیشتر باشد، روابط اعضای آن خانواده (زن و شوهر، والدین و فرزند، خواهر و برادر) سالم‌تر و مستحکم‌تر است. بنابراین توصیه می‌شود در هر فرصتی که دست می‌دهد با فرزندتان صحبت کنید و با او در فضائی محبت‌آمیز، محرمانه و صمیمانه ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کنید.

برای این منظور تلاش کنید فضائی ایجاد شود که کودک به شما اعتماد کند و بتواند آزادانه و در خلوت با شما راز و نیاز کند و از نگرانی‌ها، علاقه‌ها، خواست‌ها، احساسات و مسایل و مشکلات خود با شما حرف بزند. به‌طور مشخص پیشنهاد می‌شود که هنگام خواب،(قبل از این که کودک به خواب رود) در کنار بستر او دقایقی دراز بکشید یا بنشینید و در حالی‌که او را در آغوش می‌گیرید و نوازش می‌کنید، آرام آرام با او حرف بزنید و از او بخواهید که احساسات خود را نسبت به اعضای خانواده، مدرسه و دوستانش بازگو کند. پیشنهاد می‌شود این کار به‌طور متناوب یک شب توسط مادر و شب دیگر توسط پدر صورت گیرد. در این موقعیت، فعالانه به صحبت‌های کودک گوش کنید و واکنش‌های مناسب نشان دهید.

ابتدای صحبت به او آزادی کامل دهید تا کودک شما از هر کجا که دلش می‌خواهد حرف‌هایش را شروع کند. همچنین در این شرایط از کودک بخواهید که رفتارهای روزانه خود را مورد ارزیابی قرار دهد. ابتدا رفتارهای مثبت و درست و سپس رفتارهای منفی و نادرست او را مورد بررسی قرار دهید و در ضمن صحبت، از او درباره علل بروز رفتارهایش سؤال کنید تا بدین ترتیب کودک به علل بروز رفتارهایش آشنا شود و در نتیجه رشد فکری در او ایجاد گردد. در هر حال به کودک اطمینان دهید که وجود کودک برای شما ارزش دارد. البته طبق توصیه پیشوایان دینی:
چون که با کودک سر و کارت فتاد                پس زبان کودکی باید گشاد
سعی کنید با زبان فکری کودک و فرهنگ لغات او آشنا شوید بدیهی است منظور از این بیت این نیست که با کودک با زبان کودکانه صحبت کنید. گاهی اوقات کودکان خود را در آغوش بگیرید و به خودتان بچسبانید تا آنها گرمای بدن شما را احساس کنند یا دست‌هایشان را در دست خود نگهدارید. مجموعه این رفتارها موجب می‌شود کودک در کنار شما احساس امنیت روانی کند و حرف‌های دلش را با شما درمیان بگذارد. بنابراین: برای گوش دادن به سخنان فرزندتان، فرصت‌هائی را که دراختیار او بگذارید و او را تشویق کنید با ابراز احساساتش و ارزیابی رفتارش رشد کند و احساس امنیت نماید.
7. ابراز محبت بدون قید و شرط به کودک:
عشق، امنیت و پذیرش همدیگر، باید در قلب افراد خانواده باشد. کودکان نیاز به آن دارند که بدانند عشق و محبت شما بستگی به اعمال و گفتار و رفتار آن ها ندارد. اشتباهات، شکست ها و ندانم کاری ها را باید انتظار داشت و پذیرفت. اعتماد در خانه ای رشد می یابد که مملو از عشق و توجه بدون قید و شرط باشد.

8.خودداری از به کار بردن الفاظ نامناسب: گاهی والدین وقتی از شیطنت های فرزند خود کلافه می شوند با گفتن کلمات یا عباراتی نظیر:" ای وای از دست این بچه" " کلافه شدم!" " دیوانه ام کرده است!" ای بچه شیطان و غیر قابل تحمل!" خشم خود را خالی می کنند؛ در حالی که این گونه عکس العمل ها می توانند اثر بسیار ناگواری در آینده روی کودک شما داشته و به او بقبولاند که او واقعاً غیر قابل تحمل است. پس سعی کنیم خشم خود را با گفتن این گونه کلمات ابراز نکنیم و انتظار نداشته باشیم که آنها هم همیشه مانند یک بزرگسال، رفتار معقول و واقع بینانه داشته باشند.
اگر چه در ابتدا از ویژگی های کودک ایمن و نا ایمن سخن گفته شد ولی اینک در پایان این درس، برخی از ویژگی‌های کودکی که احساس امنیت روانی می‌کند در مقایسه با کودکی که احساس ناامنی روانی می‌کند،  به اختصار ذکر می‌شود تا شما بتوانید کودک خود را ارزیابی کنید:
الف) ویژگی‌های کودکی که احساس امنیت روانی می‌کند:
 
ـ  کودک، خود را پذیرفته است و خود را قبول دارد.
ـ  کودک، خود را باور کرده است و هویت خود را می‌شناسد.
ـ  کودک، به‌ خود اعتماد دارد و به دیگران اعتماد می‌کند.
ـ  کودک، مسئولیت رفتار خود را می‌پذیرد و دیگران را مقصر نمی‌داند.
ـ  کودک، مثبت می‌اندیشد و به توانائی‌ها و ناتوانائی‌های خود، آگاهی دارد.
ـ  کودک، خود تصمیم‌گیر، خود رهبر، مستقل و خلاق است.
ـ  کودک، از اراده‌ای راسخ برخوردار است و توسط واعظ درونی هدایت می‌شود.
ـ  کودک، احساس آرامش درونی و خود ارزشمندی می‌کند.
ب) ویژگی‌های کودکی که احساس نا امنی روانی می‌کند:
ـ  کودک، بهانه‌گیری می‌کند و خطاهای خود را نمی‌پذیرد و آن‌ها را به‌عهده دیگران می‌گذارد.
ـ  کودک، دچار عدم اعتماد به نفس است و در پذیرش خود مشکل دارد.
ـ  کودک، به دیگران اعتماد ندارد و با دیگران نمی‌تواند ارتباط برقرار کند.
ـ  کودک، همواره به دنبال تایید این یا آن است.
ـ  کودک، دیگران را عامل ناکامی و شکست خود می‌داند.
ـ  کودک، فردی متکی و وابسته است و از دیگران کورکورانه پیروی می‌کند.
 
کودک شما دارای کدامیک از این نشانه هاست؟ بنگرید و دریابید و قبل از دیر شدن، جبران کنید. موفق باشید!